متن ادبی در مورد نماز
متن ادبی در مورد نماز
 
نماز راه گشوده است که خدا پیش پای بندگان گذاشته تا در هر زمین و زمان مناسب و موقعیتی – از شادی و اندوه، سختی و آسایش و ناآرامی و آرامش- شرح حال را به او باز گویند یا راه چاره را از او بجویند.

نماز گفتگوی راز است و برآوردن نیاز؛ راز بزرگ بندگی و نیاز به سخن گفتن با همصحبتی که در صحبتش ملالی نیست و آنچه از همدمی اش بار می آید شیرینی و راحتی و آرامش است.

نماز هم تسلیم است هم پرخاش؛ تسلیم در برابر شگفتی عظمت و شکوه زیبایی خدا و پرخاش علیه هر قدرتی که از سرِ پستی و زبونی، آهنگ توانایی را در موازات قدرت حق، مغرورانه می نوازد «ایاک نعبد و ایاک نستعین»

نماز نردبانی برافراشته در تمام طول عمر است تا بتوان شبانه روزی چندین بار و نه تنها در ساعتی مشخص- برفرازش رفت، بی واسطه با معبود سخن گفت و بی پرده با حبیب درد دل کرد.

نماز برای آلودگان وسیلة پاکسازی از زشتیها و راه یافتن به شایستگیهای پاکان است و برای شایستگان و راه یافتگان، پیمودن بخش دیگری از راه وصل و در اختیار گرفتن منزلی نزدیکتر به دوست.

نماز از یک سو قطره قطره آب شدن است و از سوی دیگر جرعه جرعه آب نوشیدن.

دروازه های صبح را باز كن

خداوندا! ای كه زبان صبح را با نطقی روشن باز كرده و پاره های شب تاریك را از آسمان رانده و هستی را با برنامه ای معین به گردش در آورده و خورشید را فروزندگی بخشیده و با وجودت ، راه دستیابی به خود را فراهم كرده ای!

خدایا! دروازه های صبح را با كلید مهربانی ات به روی ما باز كن.

پرردگارا! با سر انگشتان امید بر در رحمت تو می كوبم ، به تو روی می آورم و از تو می خواهم كه روزم را با صبحی آكنده از نور هدایت و سلامتی دین و دنیا آغاز كنی و با پوششی نگه دارنده از دشمنی ها و خطاها به شام برسانی كه تو به هر كاری توانایی.

 ترجمه قسمتی از دعای صباح حضرت امیرالمومنین(ع)

 

 

نماز رشته اتصال به محبوب است در زمانی که دست ما زا وصل کوتاه است ووجودمان در هجر گرفتار.

نماز دریچه ای است برای گفتگو با کریم مطلق،تا به درد دل با او بنشینند واز رنجهای فراق به او شکوه برند و تسکینی بیابند.

نماز یادگار یار است در میان دوستدارانش،همچون عکس دوستی شفیق،که در ایام جدایی بنگرند تا داغ هجر اندکی کاسته شود.

نماز راه گشوده ای است که خدا پیش پای بندگان گذاشته تا در هر زمان و زمین ومناسبت وموقعیتی – از شادی واندوه ،سختی و آسایش و ناآرامی و آرامش – شرح حال را به او باز گویند  یا راه چاه را از او بجویند.

نماز معراج مومن است،کسی که قلبش همواره آکنده از حضور خداست  ومعراج یعنی تمرین پرواز بلکه خود پرواز،پرواز از تنگنای ملک به  فراخنای ملکوت  واز طبیعت پست به حقیقت محض پرکشیدن به سوی آستانی که برای پرواز هیچ محدودیتی ندارد.اگر سنگینی گناه زمین گیرت نکرده باشد،اگر بند بند تعلق تو را میخکوب خاک نکرده باشد،اگر بال پروازت در آتش عصیان نسوخته و در یک سخن اگر خودت حال پریدن وپر زدن داشته باشی.اگر روزی چند بار آنجا بروی کم کم از این جا فاصله می گیری و به آنجا دل می بندی.

پس باید همراه نماز بریدن از اینجا با شد،وهر نماز،آخرین آهنگ کنده شدن از این دنیا وهمانند آخرین پله ای که برای صعود قدم بر آن می نهی.

نماز گفتگوی راز است و برآوردن نیاز ،راز بزرگ بندگی و نیاز به سخن گفتن با همصحبتی  که در صحبتش  ملالی نیست و آنچه از همدمی اش بار می آید شیرینی و راحتی و آسایش است.

نماز هم تسلیم است وهم پرخاش،تسلیم در برابر شگفتی وعظمت  وشکوه زیبایی خدا  وپرخاش غلیه هر سراب  قدرتی که از سر پستی وزبونی ، آهنگ توانایی را در موازات قدر ت حق ، مغرورانه می نوازد.

نماز چشم گشودن به سمت دنیای ابدی و مطلق دوست وچشم بستن بر همه زیباییهای دروغین وموقتی است که آدمی را در سیاه پرده غفلتها و هوسها ابتدا سرگرم و متوحش سپس نیست ونابود می سازد.

نماز بزرگراه پیوسته باز خانه عید تا منزل معبود است.بهانه همیشگی مکالمه با محبوب ومحکم نرین رشته پیوستتکگی ودل بستگی به اوست.

نماز نردبانی برافراشته در تمام طول عمر است تا بتوان شبانه روزی و چندین بار- نه تنها در ساعتی مشخص – بر فرازش رفت، بی واسطه با معبود سخن کرد وبا حبیب درد دل کرد.

سخن آخر این که:

نماز هدیه است از حبیب برای این که فراق این دنیا را جبران کند و نیز برای اعلام مکگرر این که ای انسان!«انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه»(تو در اره پرور دگارت سخت تلاش می کنی و او را سرانجام ملا قات خواهی کرد)سوره انشقاق آیه 6تا اینکه همواره باور ملاقات زنده وپا برجا باشد ونماز رمز همین ملاقات است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : یک شنبه 2 آذر 1393برچسب:, | 1:19 | نویسنده : علي اكبري |